محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 18 روز سن داره

گل های بهشتی من

سلام بر دوستان مجازي

1394/5/26 12:47
نویسنده : زهرا
567 بازدید
اشتراک گذاری

در زندگي امروزي، دنياي مجازي جاي خودشو كه حسابي باز كرده. براي عده اي تنوع و سرگرميه. براي عده اي عادت و وابستگيه و براي بعضي ها اعتياد شديد.

سبك زندگي هاي الان هم باعث شده مردم كمتر بتونن با هم ارتباط حضوري داشته باشن. حتي انگار بعضي ها اصلا ديگه دلشون نمي خواد.

خود من مدتي به دليل محدوديت هاي بچه داري براي رفت و آمد و دلايل ديگه ارتباطم با دوستانم در دنياي واقعي كمتر شد و در مقابل دوستان خيلي خوبي در فضاي مجازي پيدا كردم. دوستاني كه با هم نقاط مشترك داشتيم. دوستاني كه گاهي بيشتر از يه دوست به درد دل آدم گوش ميدن و بهتر از ديگران همدردي مي كنن و به آدم راهنمايي ميدن. فهميدم كه واقعي بودن به حضور فيزيكي نيست و مجازي بودن به پشت دستگاه نشستن و از طريق تكنولوژي ارتباط برقرار كردن نيست. ديگه حسابي داشتم كيف مي كردم از داشتن دوستان دنياي مجازي.

اما اينجا يه مشكل اساسي هست. اين ارتباط ها محدوديت داره. هر موقع ميخواي نيست. هر جا ميخواي نيست. يك طرفه س با زمان انتظار براي پاسخ. در اصل شايد يه حسن باشه براي اتنخاب مخاطب ولي به درد زندگي نمي خوره. بلاگفا كه به هم ريخت مدت زيادي از خيلي از دوستان بي خبر موندم. بين دوستانم كساني هستن كه ارتباط خارج از دنياي مجازي دارم باهاشون. ولي بعضي از دوستان هم اگه به وبلاگشون سر نزنن هيچ راه ارتباطي ديگه اي ندارم باهاشون.

نوشته هاي دلچسب اليماي عزيز حالمو خوب مي كرد. الان ديگه خيلي كمتر مياد وبلاگش.

براي دوستي كه بعد از به دنيا اومدن كوچولوش فقط يه بار اومد و همون به بارم حرفاي ناراحت كننده اي زد و ديگه ازش خبري نشد نگرانم. نميدونم زندگيش چي شد.

از دوست خوبي كه خوب مي نوشت ، يه پسر كوچولوي مهرماهي داشت و درگير زندگي و مشكلاتش بود چند وقته كه بي خبرم.

دوستي داشتم كه براي تحصيل همسرش خارج از كشور بودن ولي يك ساله كه آپ نكرده.

تسنيم عزيز و مامان آسمان و مامان كيامهر هم خيلي وقته نيستن. وبلاگ اميرحسين بعد از مدتي براي تولد 3 سالگيش آپ شد كه به قول زهرا بانو بيشتر در اينستاگرام فعالن.

مهتاب عزيزم كه فعلا وبلاگهاش فعالن ولي اگه روزي خدا نكرده وبلاگشو تعطيل كنه هيچ جوري دستم بهش نمي رسه.

ليلي عزيز هم هنوز هست و از آلمان به ما هم سر ميزنه. ولي فقط همين يك راه ارتباطي رو داريم.

سعيده كه خدا رو شكر هست.  از الي ، الهام ، زهرا، طيبه و بانو جونم خيالم راحته كه حداقل يه شماره تلفن ازشون دارم...و بعضيا بيشتر.

خلاصه كه دوستانم در فضاي مجازي برام عزيزند و خيلي خوشحالم از داشتنشون. اما كاش مي شد يه جوري رشته هاي دوستي محكم تر بشه.

پسندها (4)

نظرات (4)

مادر دردانه
31 مرداد 94 0:51
چقدر قلمت قشنگه زهرا از خوندن متنات لذت می برم
زهرا
پاسخ
عزيزم لطف داري. خيلي وقت بود حرف دلم بود. راستي اين قرار ديدار ما چي شد؟
مامی الی
31 مرداد 94 7:58
قربون دل مهربونت برم كه انقدر به فكر دوستاتي. اون فندقكتو ببوس من كه خيالم راحته ميتونم 24 ساعته ازت خبر بگيرم.
زهرا
پاسخ
عزيزم مهربوني رو از دوستايي مثل تو بايد ياد گرفت.دلم براي شكلاتت تنگ شده.منم از تو خيالم راحته.
مامان امیرحسین
2 شهریور 94 11:09
کامنت خصوصی من رو دریافت کردی زهراجان؟
زهرا
پاسخ
گرفتم عزيزم. واقعا لطف كردي.منم خبرت مي كنم.
لیلی
3 شهریور 94 12:42
چه حس خوبی هست که بدونی حضورت و نوشتن و مطالبت برای کسی مهم هست و پیگیر. خوشحالم که همچین دوستان مجازی ای دارم.
زهرا
پاسخ
من هم از داشتن دوستان خوبي مثل شما خوشحالم.