محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 5 روز سن داره

گل های بهشتی من

این روزهای ما

دو سال پیش همین روزا بود که محمدرضا چند وقت یه بار نق می زد و گیر میداد که من تنهام.همبازی ندارم. یه خواهر میخوام و... پارسال این روزا من درگیر سر و کله زدن با ریحانه بودم و در کنار خستگی بچه داری و لذت بودن هر دوشون و ذوقی که داداش کوچولو از اومدن ریحانه داشت جوانه های حسادت با وجود هرس کردنای من و همسر جان جون میگرفت و رشد میکرد. گاهی روزا واقعا کلافه میشدم و کم می آوردم. از خواب بیدار کردنای عمدی ریحانه که کلی برای خوابوندنش زحمت کشیده بودم؛ یا از خواب پروندنای من بی خواب بعضی وقتا دیوانه م میکرد. پارسال تابستون سختی داشتم. الان اوضاع بهتر شده. محمدرضا فهمیده تر شده. کمتر از خواب بیدارم میکنه. وقتی خسته باشم میتونم یکی دو ساعتی بذار...
15 مرداد 1397

دلم میخواد دوباره بیام اینجا بنویسم

سلام از وقتی که اینجا نمیام خیلی گذشته. راستش خودمم برای این ننوشتن ها و ننوشته ها نارحتم. میدونم که این حدود دو سال کلی چیزای جالب بود که میشد بنویسم و یادگاری بمونه. اما حالا برگشتم و تصمیم دارم بازم بنویسم. شاید در حد گذشته نتونم وقت بذارم ولی سعی دارم در حد توانم بنویسم. دختر کوچولوی من فروردین 96 به جمع ما اضافه شد و بعد از این در مورد خانواده 4 نفره مون خواهم نوشت. البته برای ریحانه جونم دستی یه چیزایی نوشتم و امیدوارم که بودن این دست نوشته ها خوشحالش کنه.
27 فروردين 1397

اول مهر امسال، پیش دبستانی

اول مهر امسال پیش دبستانی پسر قشنگ مهربون من سه روز پیش پنج سالت رو تموم کردی و امروز اول مهر 96 شروع پیش دبستانی بود.هشت صبح بابا رسوندمون و خودش هم رفت سر کار.من و ریحانه تو کالسکه امروزو تو سالن نشستیم.از فردا باید خودت بمونی و قدم به قدم یاد بگیری بزرگ شدن رو.
1 مهر 1396

وبلاگ من بعد از اين

فكر مي كنم اين وبلاگ هدفي رو كه داشتم تا حالا به انجام رسونده. اين لينك (https://besme-rabbel-hossein.blog.ir/post/103) و پي نوشت اون هم منو به فكر فرو برد. بعد از اين، جنبه يادگاري اين وبلاگ خواهد موند و مطالب جديد براي استفاده پسرم در آينده رمزدار ميشن. دوستتون دارم همه دوستان خوب وبلاگي من. البته من هستم و به وبلاگ هاي شما هم سر مي زنم.   پي نوشت: عنوان اين پست رو يك روز بعد عوض كردم. اين نكته رو هم بگم كه ممكنه گاهي پست هاي معمولي و عمومي بذارم. و ارتباطمو ان شا الله خواهم داشت باهاتون. شايد هم گاهي به صورت انتخابي رمز اعلام كردم.
9 آبان 1394

سلام بر دوستان مجازي

در زندگي امروزي، دنياي مجازي جاي خودشو كه حسابي باز كرده. براي عده اي تنوع و سرگرميه. براي عده اي عادت و وابستگيه و براي بعضي ها اعتياد شديد. سبك زندگي هاي الان هم باعث شده مردم كمتر بتونن با هم ارتباط حضوري داشته باشن. حتي انگار بعضي ها اصلا ديگه دلشون نمي خواد. خود من مدتي به دليل محدوديت هاي بچه داري براي رفت و آمد و دلايل ديگه ارتباطم با دوستانم در دنياي واقعي كمتر شد و در مقابل دوستان خيلي خوبي در فضاي مجازي پيدا كردم. دوستاني كه با هم نقاط مشترك داشتيم. دوستاني كه گاهي بيشتر از يه دوست به درد دل آدم گوش ميدن و بهتر از ديگران همدردي مي كنن و به آدم راهنمايي ميدن. فهميدم كه واقعي بودن به حضور فيزيكي نيست و مجازي بودن به پشت دستگاه ...
26 مرداد 1394